راستینراستین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

راستین

اولین سلام

1391/2/23 2:55
نویسنده : مامی
360 بازدید
اشتراک گذاری

امروز به روایت سونوگرافی چهار ماه و چهارده روز از نخستین نشست ات بر جانم می گذرد و حالا دیگر آنقدر روبه راه شده ام که نخستین سلام کتبی ام را برایت به یادگار بگذارم. حالا می دانم که تو مرد کوچک زندگی ام هستی. راستش نوشتن از تو برایم سخت است چون احساس می کنم از چشمان من به صفحه زل زده ای و تمام کلماتم را از نگاه ات می گذرانی. اما مهم نیست چون می خواهم اینجا با تو صادق باشم. در این مدت ضعف و تهوع و درد و مشکلات مزاجی همه و همه دست به دست هم داد تا مرا حسابی گوشه نشین کند. اگر پدرت نبود حسابی از پا درآمده بودم اما او نگذاشت ذره ای دوری مادرم مرا عذاب دهد. آنقدر خوب از من و تو مراقبت کرد که مرا حسابی شرمنده خودش کرد. حقیقتاً نمی دانم بدون او چطور در این شهر غریب دوام می آوردم. امیدوارم تو هم مهربانی و شفقت را از پدرت به ارث ببری. راستین عزیزم نمی دانی چقدر آرزومند آمدنت هستم. نمی دانی زمین چه جای زیبایی برای عاشقی کردن است و نمی دانی چه زیبایی هایی انتظار آمدنت را می کشند. البته نه که اینجا بهشت برین باشد، خیلی خوشبین نباش. مطمئناً روزی که درکت از زندگی زیادتر شود سختی ها و زشتی های زندگی را هم به چشم خواهی دید اما من برایت بهترین روزها و شادترین لحظه ها و زیباترین تجربیات را آرزومندم.   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه فاطمه
5 اردیبهشت 91 23:54
سلام راستین عزیزم عمه جون هی هی حالتو از مامانت می پرسم، ولی این اولین سلام منهبه خودت قربونت برم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به راستین می باشد